فیلم کلیک
اینروزها همش پلان های مختلف اینم فیلم در سرم میچرخه.
زمانی که یک فیلم آمریکایی سرگرمکننده را تماشا میکنم، توقع زیادی ندارم: همین که تفریح سالم دو ساعتهای باشد که کمی به اعصاب تمدد بدهد، برایم قابل قبول است.
اما کلیک ساختهء آدام کوراکی فکرم را بیش از یک فیلم صرفا سرگرمکننده مشغول کرد.
قصهء فیلم حکایت آشنای زندگی یک کارمند میانرتبهء آمریکایی است که پی چیزی که در دنیای امروز موفقیت میگویندش، سگدو میزند. طبیعی است که او نه تنها از خانواده و اطرافش، بلکه از خودش هم غافل میشود و هوش و حواسش مدام پی این است که از شرکای شرکتی شود که در آن کار میکند.
او از همه چیز خسته و عاصی است: فرزندانش، همسرش، سگش، منشیاش، والدینش، پسربچهء همسایه و ریموتکنترلهای مختلفی که هیچگاه نمیتواند کارکردشان را تشخیص دهد. یک شب میرود که یک ریموتکنترل همه کاره بخرد که لااقل از این دردسر نجات یابد.
اما ریموت کنترل که از یک مرد عجیب میخرد نه تنها ابزارها را کنترل میکند، بلکه قادر به کنترل آدمها و پس و پیش کردن زندگی نیز هست.
او به فکر میافتد که بخشهای کسلکننده و ظاهرا ناخوشآیند زندگیاش را به کمک آن رد کند و ماجرای اصلی شروع میشود…
آدام سندلر بازیگر اصلی فیلم است و مثل همیشه شخصیت شناختهشدهء خودش بیشتر نمایان است تا شخصیتی که نقشش را ایفا میکند. اما خب این حالت نادلپذیری نیست و پیش از این در فیلمهایی مثل مدیریت خشم، به دل نشسته. قوت دیگر فیلم در نورپردازی ملایم و فیلمبرداری موقر آن است – با وجودی که من معمولا حواس خودآگاهم خیلی به کیفیت فنی فیلمهای سینمایی توجه ندارم، این ویژگی در نظرم چشمگیر آمد.
نویسندهء فیلمنامهء کلیک به نکتهء شایع و شناختهشدهء دنیای امروز اشاره میکند:
**********
گذشتن از همه چیز برای رسیدن به چیزهای عامهپسندی که معلوم نیست چندان رضایتی از داشتن آنها عاید آدم شود. اما بدبختی این است که زندگی دکمهء برگشت ندارد، بدبختی بدتر این است که خیلیها متوجه نیستند که چه چیزهایی را برای به دست آوردن چه چیزهایی از دست دادهاند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسبها: فیلم کلیک ,